اصغر معاذی
از حال و هواهای بدِ این روزهام...
باران که می گیرد به هم می ریزد اعصابم
تقصیر باران نیست...می گویند: بی تابم...!
گاهی تو را آنقدر می خواهم به تنهایی
طوری که حتی بودنم را بر نمی تابم
هر صبح،بی صبحانه از خود می زنم بیرون
هرشب کنار سفره،بُق کرده ست بشقابم
بی تو تمام پارک های شهر را تا عصر
می گردم و انگار دستی می دهد تابم
شب ها که پیشم نیستی...خوابم نمی گیرد
وقتی نمی بوسی مرا...با "قرص" می خوابم...!
منبع: وبلاگ رسمی اصغر معاذی
+ نوشته شده در چهارشنبه بیست و پنجم بهمن ۱۳۹۱ ساعت 18:12 توسط داود لواسانی
|