مریم بهنام
وقتی که شانه هایت
زیر قد خمیده ام
ستونی شد استوار
من قد علم کردم
برای ایستادن
روی پل پر رفت و آمد زندگی...
سالهاست در ترددم
در مرز تردید
در گم شدن ، میان ازدحامی
که تنهایی
تن به فردا سپردن است
و من کشیده قد چو سرو
روی پل زندگی
میروم
میروم تا رسیدن به فردا...
+ نوشته شده در یکشنبه هفتم مهر ۱۳۹۲ ساعت 16:0 توسط داود لواسانی
|