وقتی که شانه هایت

    زیر قد خمیده ام

ستونی شد استوار

من قد علم کردم

برای ایستادن

روی پل پر رفت و آمد زندگی...

سالهاست در ترددم

در مرز تردید

در گم شدن ، میان ازدحامی

که تنهایی

تن به فردا سپردن است

و من کشیده قد چو سرو

روی پل زندگی

میروم

میروم تا رسیدن به فردا...

  وبلاگ مریم بهنام